مثِ گنجشکِ کوچک ِآواره در سرما،
مثِ زردک روزی که سفیدک مرد،
مثِ کودکِ فقیرِ کنار پیاده رو ،
کز کرده ام در خودم:|
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 187
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 187
نمیدونم چرا به تعادل نمی رسم؟
تو این جور فضا ها نوشتن سخته،مثِ پیج اینستای بی در و پیکر می مونه
که دُرُست بعد از اینکه استوریِ عزیزتو میزاری ،مجبوری پاکش کنی....
خلوتِ دفترِ آبی با ماهی قرمز کوچولوی روشو عشق است:)
اینجوری پیش بره پس فردا کتابم چاپ کنم نمی دم کسی بخونتش:)
خلاصه که الان دلم میخواد یه چیزی بزارم.
اما نمیشه ...
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 171
همه ی انحطاط اخلاقی اش بخاطر همین بود.بهتر بود هر گناهی را که مرتکب می شد فوری مجازاتش را هم می کشید.
مجازات،آدمی را تطهیر می کند.دعای بشر به درگاه خداوند باید بیشتر به جای « گناهان مارا عفو کن» ، «ما را به سزای اعمال زشتمان برسان باشد».
قسمتی از یه کتابِ عجیب :)
پول تکه ی گمشده ی دنیا...برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 178
یک جمله ای شنیدم امروز بدجور به جلز و ولزم انداخت:
مادر سر سفره ی افطار همینطور یهویی نقل کرد که امام زمان از اینکه کمی ساعت نماز خواندنمان عقب برود اشک میریزند چه برسد به وقتی گناه می کنیم.
اصلا آتش گرفتم، درلحظه گویی وجودم روی هم آوار شد.
آقاجان، من یکی که ارزش اشک های شما را ندارم...
پول تکه ی گمشده ی دنیا...برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 161
اینکه صدایت را میشونم قلبم شروع میکند به تند تپیدن،
یا عکس هایت را که مرور میکنم گاهی دلم میخواهد از شدت دوست داشتنت بال درآورم و گاهی ناگهان بغض دلتنگی ام پاره میشود،
یعنی چه؟؟
به من بگو چگونه میتوانی اِنقدر ساده با روح و روانم بازی کنی ؟
آن هم با فاصله ی زمانی حدودِ نیم قرن؟
محبتت چگونه در من ریشه دوانده امام ِ جان ها؟
پول تکه ی گمشده ی دنیا...برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 160
دلم میخواهد برایت بنویسم از غمِ فراموشی ساختار فکریت ،
یا کوسِ پیروی از تو و انقلابی بودن سر دهم و حرف ها گنده تر از دهانم بزنم.
اما
من خیلی کوچک تر از این چیز هام!
این ها دغدغه ی من نیست...
همه ی وجودم دارد در حسرت شنیدن صدایت میسوزد، اینکه با آن لهجه ی شیرین و دوست داشتنی ات سخن برانی و برایم از ایوان جماران دست تکان دهی،
و کم مانده باشد من از شدت گریه پای کلماتت جان دهم،
دُرُست مثل بغل دستی ام
و مثل تکِ تک افراد حاضر ...
پول تکه ی گمشده ی دنیا...برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 176
نمیدانم یک هو از کدام گَلُ و گوشه ی سمساریِ وَرهم شوربایِ مغزم، سر و کَله ی این جمله ی ناجنس پیدا شد:
"دلم میخواهد در غربت بمیرم!"
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 177
1.مردی چندی پیش هر آنچه سزاوار نبود بر سر مادرش آورد.مادرِ پیر ،پسرش را عاق کرد.
امروز همین مرد از قبر مادرش بیرون نمی آمد و زار زار میگریست. پشیمانی و درمانگی فقط برای یک لحظه اش بود.
2.خو نکنید .آقاجان دیگه برا چی از تو قبر عکس میگیرید؟؟اَینَ فرهنگ؟؟؟
3.کسی هست فلسفه ی نوبتی خاک ریختن رو مرده رو بدونه؟؟؟
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 183
آدم ها شان خودشان را با چیز های متفاوتی تعریف میکنند.
مثلا یکی در شانش نیست که فلان لباس را بپوشد.
یا دیگری بهمان ماشین در شانش نیست.
یه روزی یک خانمی را دیدم که میگفت جهاز زیر پنجاه ملیون در شان دخترش نیست.
.
.
.
راستی در شان ما هست که امام زمانمان 1183 سال آواره ی بیابان ها باشد؟
برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 160