پول تکه ی گمشده ی دنیا

ساخت وبلاگ

مثِ گنجشکِ کوچک ِآواره در سرما،

مثِ زردک روزی که سفیدک مرد،

مثِ کودکِ فقیرِ کنار پیاده رو ،

کز کرده ام در خودم:|

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 187 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 18:01

چند وقت پیش ها یک روایتی شنیدم که این شب ها بدجور با روح و روانم بازی میکنه، یه اهلِ دلی میگفت: وقتی دیگه مطمن میشن شیری که بچه یتیما هم میارن کارساز نیست.کسی میره به مردمی که پشت در خونه ی حضرت علی بودن میگه برید،دیگه هیچی فایده نداره.برید دور آقا خلوت شه. بعدِ یه چند ساعت امام حسن علیه السلام میان پول تکه ی گمشده ی دنیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 187 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 23:52

نمیدونم چرا به تعادل نمی رسم؟

تو این جور فضا ها نوشتن سخته،مثِ پیج اینستای بی در و پیکر می مونه

که دُرُست بعد از اینکه استوریِ عزیزتو میزاری ،مجبوری پاکش کنی....

خلوتِ دفترِ آبی با ماهی قرمز کوچولوی روشو عشق است:)

اینجوری پیش بره پس فردا کتابم چاپ کنم نمی دم کسی بخونتش:)

خلاصه که الان دلم میخواد یه چیزی بزارم.

اما نمیشه ...

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 171 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 23:52

همه ی انحطاط اخلاقی اش بخاطر همین بود.بهتر بود هر گناهی را که مرتکب می شد فوری مجازاتش را هم می کشید.

مجازات،آدمی را تطهیر می کند.دعای بشر به درگاه خداوند باید بیشتر به جای « گناهان مارا عفو کن» ، «ما را به سزای اعمال زشتمان برسان باشد».

                                                                                            

قسمتی از یه کتابِ عجیب :)

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 178 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:56

یک جمله ای شنیدم امروز بدجور به جلز و ولزم انداخت:

مادر سر سفره ی افطار همینطور یهویی نقل کرد که امام زمان از اینکه کمی ساعت نماز خواندنمان عقب برود اشک میریزند چه برسد به وقتی گناه می کنیم.

اصلا آتش گرفتم، درلحظه گویی وجودم روی هم آوار شد.

آقاجان، من یکی که  ارزش اشک های شما را ندارم...

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 161 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:56

اینکه صدایت را میشونم قلبم شروع میکند به تند تپیدن،

یا عکس هایت را که مرور میکنم گاهی دلم میخواهد از شدت دوست داشتنت بال درآورم و گاهی ناگهان بغض دلتنگی ام پاره میشود،

یعنی چه؟؟

به من بگو چگونه میتوانی اِنقدر ساده با روح و روانم بازی کنی ؟

آن هم با فاصله ی زمانی حدودِ نیم قرن؟

محبتت چگونه در من ریشه دوانده امام ِ جان ها؟

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 160 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:56

دلم میخواهد برایت بنویسم از غمِ فراموشی ساختار فکریت ،

یا کوسِ پیروی از تو و انقلابی بودن سر دهم و حرف ها گنده تر از دهانم بزنم.

اما

من خیلی کوچک تر از این چیز هام!

این ها دغدغه ی من نیست...

همه ی وجودم دارد در حسرت شنیدن صدایت میسوزد، اینکه با آن لهجه ی شیرین و دوست داشتنی ات سخن برانی و برایم از ایوان جماران دست تکان دهی،

و کم مانده باشد من از شدت گریه پای کلماتت جان دهم،

دُرُست مثل بغل دستی ام

و مثل تکِ تک افراد حاضر ...

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 176 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:56

نمیدانم یک هو از کدام گَلُ و گوشه ی سمساریِ وَرهم شوربایِ مغزم، سر و کَله ی این جمله ی ناجنس پیدا شد:


"دلم میخواهد در غربت بمیرم!"

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 177 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 15:56

1.مردی چندی پیش هر آنچه سزاوار نبود بر سر مادرش آورد.مادرِ پیر ،پسرش را عاق کرد.

امروز همین مرد از قبر مادرش بیرون نمی آمد و زار زار میگریست. پشیمانی و درمانگی فقط برای یک لحظه اش بود.

2.خو نکنید .آقاجان دیگه برا چی از تو قبر عکس میگیرید؟؟اَینَ فرهنگ؟؟؟

3.کسی هست فلسفه ی نوبتی خاک ریختن رو مرده رو بدونه؟؟؟

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 183 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 4:47

آدم ها شان خودشان را با چیز های متفاوتی تعریف میکنند.

مثلا یکی در شانش نیست که فلان لباس را بپوشد.

یا دیگری بهمان ماشین در شانش نیست.

یه روزی یک خانمی را دیدم که میگفت جهاز زیر پنجاه ملیون در شان دخترش نیست.

.

.

.

راستی در شان ما هست که امام زمانمان 1183 سال آواره ی بیابان ها باشد؟

پول تکه ی گمشده ی دنیا...
ما را در سایت پول تکه ی گمشده ی دنیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfaraanb بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 4:47